مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت
به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
و خیالم می گفت تا ابد مال تو بود
تو برو ، برو تا راحتتر
تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم
شاید آن روز که سهراب نوشت :
(( تا شقایق هست زندگی باید کرد ))
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت
باید اینجور نوشت:
هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجبارست............